مستاجران دوران قاجاری چقدر اجاره میدادند؟
تاریخ انتشار: ۲ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۵۲۵۷۲
همان روزگار قدیم به مانند این دوران، اجارهنامهها بیشتر به نفع صاحبخانهها نوشته میشدند. برای نمونه، در متن اجارهنامهای از عهد ناصرالدین شاه قاجار شرط شده است که اجاره باید در آغاز هر ماه پرداخت شود و «چنانچه در رأس هر ماه وجه اجاره نرسد، اختیار فسخ اجاره با موجر (مالک) باشد.»
التهاب در بازار اجاره متاثر از رشد تورم عمومی ادامه دارد و امروز سهم هزینه مسکن در سبد خانوارهای ایرانی از ۵۰ درصد بیشتر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این در حالی است که وزن اجارهبها در سبد هزینه خانوارهای تهرانی سنگینتر است و پایتختنشینها با مشکلات بیشتری برای تمدید قرارداد یا جابهجایی به یک خانه جدید روبهرو هستند.
تهرانیهای قدیم بیشترشان مستاجر بودند
در دوره قاجار، حدود ۱۵۰ سال پیش، بیشتر مردم تهران به مانند امروز اجارهنشین بودند. گواه این مطلب، شمار زیاد اجارهنامههایی است که از آن روزگار به جا مانده.
اما تفاوت مبلغ اجاره در آن دوران با این دوران تفاوت از زمین تا آسمان است. برای درک این تفاوت، در ادامه تصویر دو اجارهنامه مربوط به سال ۱۲۸۵ قمری (برابر با ۱۲۴۷ شمسی به عهد ناصرالدینشاه قاجار) را میبینید.
هر دو سند اجاره مربوط به محله عباسآباد تهران است.
در دوره قاجار، اراضی عباسآباد قریهای خارج از حصار اول و دوم شهر تهران با بستری خشک و در بین باغهای شمیران و آبادیهای تهران مثل قصر قاجار (سیدخندان)، یوسفآباد و داودیه بود.
نکته قابل توجه آنکه مالکیت اراضی عباسآباد در این دوران در اختیار اعیان بود. در آغاز، این اراضی مایملک عباسقلیخان از وابستگان حاجی میرزا آغاسی، صدراعظم صوفی محمدشاه قاجار، بوده است.
حاجی میرزا آغاسی در این منطقه باغ عباسآباد را احداث کرد و اینگونه شد که اراضی این محدوده آباد شد.
در اواخر دوره قاجار هم مالکیت این اراضی به افرادی، چون مستوفیالممالک و حاج امینالضرب از رجال برجسته آن زمان رسید.
شباهت اجارهنامههای قدیم و امروز
اما برگردیم به اینکه اجاره یک ملک مسکونی واقع در عباسآباد تهران چقدر برای یک خانوار عهد قجر هزینه داشت؟
قبل از پرداختن به بحث مالالاجاره (همان اجارهبهای امروزی)، خاطرنشان میشود که اجارهنامههای دوره قاجار با نمونههای امروزی شباهتهای زیادی داشته است. در این اسناد مالی که بر اساس اصول فقهی تنظیم میشدند، ارکانی مانند موجر، مستاجر، عینمستاجره (ملک) و مالالاجاره (اجارهبها) ثبت میشد.
از تفاوتهای یک سند اجاره دوره قدیم با نمونه امروزی آن میتوان به عدم نگارش متراژ و مساحت اشاره کرد. در عوض، در اجارهنامههای دوره قاجار به جای متراژ و مساحت، حدود ملک را مینوشتند
حدود اربعه در اجارهنامه آن دوره بیانگر این بود که ملک مزبور از جانب شمال، جنوب، شرق و غرب به کجا وصل و ختم میشد.
در پایان هم بعد از قلمی شدن متن اجاره، اجارهنامه از سوی موجر و مستاجر مُهر میشد و سرِ آخر، حاکم شرع و چند شاهد سند را مُهر میکردند و سند تنظیمشده رسمیت مییافت.
اجاره یک ملک اعیانی ۵۵ تومان!در اجارهنامه اولی که در بالا آمده، مالک، حاجی محمدتقی حکیمباشی کاشانی است. حکیمباشی از مشاغل دیوانی عصر قاجار است. با توجه به مقام و منصب موجر و همچنین با مقایسه مبلغ اجاره با اجارهنامههای دیگر مربوط به همان تاریخ، این نتیجه به دست میآید که ملک مورد نظر برای اجاره، یک ملک اعیانی بوده است.
این اجارهنامه برای مدت یک سال تمام منعقد شده است. مالالاجاره (اجارهبها) این ملک اعیانی هم پنجاه و پنج تومان (۵۵) بوده است.
درباره نحوه پرداخت اجارهبها قید شده است که مستاجر وجه اجاره را ماه به ماه، ماهی چهار تومان و پنجهزار دینار؛ و ماه آخر هم پنج تومان و پنجهزار دینار از وجه موصوف پرداخت کند.
نکته جالب آنکه از همان دوران، اجارهنامهها بیشتر به نفع صاحبخانه نوشته میشدند. برای نمونه، در متن اجارهنامه زیر شرط شده است که اجاره باید در آغاز هر ماه پرداخت شود و «چنانچه در رأس هر ماه وجه اجاره تا بعد از سه روز از ماه رفته، نرسد اختیار فسخ اجاره با موجر مزبور بوده باشد.»
اجاره یک ملک معمولی چقدر بوده؟
سند دوم، اجاره یک باب خانه در همان محله عباسآباد است. این ملک متعلق به فردی به نام استاد محمد بنّا بوده و تاریخ ثبتش هم همان سال ۱۲۸۵ قمری است.
برای ۳ ماه اجاره این ملک، یک تومان و دو هزار پول سیاه اجارهبها تعیین شده که باید ماه به ماه پرداخت میشد. پول اجاره یک سال چنین ملکی هم حدود ۶ تومان میشده است.
رهن ۲ میلیارد تومانی
با گذر ایام عهد قاجاران، بر جمعیت پایتخت ایران روز به روز افزوده شد. امروز دیگر تهران ظاهری بسیار متفاوت نسبت به تهرانِ قدیم دارد. این تغییرات به تغییر اسامی هم انجامید. سال ۱۳۶۰ نام محله عباسآباد به خیابان شهید بهشتی تغییر کرد و در حال حاضر خیابان سهروردی، آپادانا، نوبخت، اندیشه و میرعماد در محدوده عباسآباد قرار دارند.
به نسبت تغییرات گسترده ظاهری در پایتخت، وضعیت بازار مسکن هم در تهران دچار تغییر و تحولات بسیار شد؛ به گونهای که در حال حاضر تورم بازار مسکن بیسابقه است.
امروز اگر کسی بخواهد در همان محدوده عباسآباد خانهای اجاره کند حداقل به یک میلیارد پول رهن نیاز دارد.
برای نمونه، اجاره یک واحد ۸۰ متری یک خوابه حوالی خیابان مطهری۹۰۰ میلیون تومان ودیعه میطلبد. اجاره یک واحد بزرگتر حدود ۱۰۰ متر در سهروردی شمالی، یک میلیارد و ۲۰۰ میلیون تومان ودیعه میخواهد. رهن یک خانه ۲۵۰ متری ۳ خوابه هم ۲ میلیارد تومان است.
عهد ما هم در حال سپری شدن است. با پرواز تاریخی اجارهبهای خانه در این زمانه، جای تردید نیست که از دوران ما در تاریخ به عنوان یکی از پرتورمترین دوران یاد شود.
منبع: تاریخ ما
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: اجاره نامه اجاره نامه ها دوره قاجار عباس آباد اجاره بها اجاره یک یک ملک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۵۲۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
انتقادات پهلوی به قاجاریان بهخاطر امتیازدادن به بیگانگان!
خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب: امروز ۱۱ اردیبهشت سالروز ترور ناصرالدینشاه است. حسین اصغری؛ پژوهشگر تاریخ معاصر میگوید درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم اینکه هر دو سلسله ادعای وطنپرستی داشتند، قسمتهایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه میرسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناکتر بوده است.
در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخشهایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزیهایی دست مییافت که به عنوان نمونه میتوان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آنها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روسها شده بود پس گرفته شوند و یا اینکه عباسمیرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقبنشینی از مناطق مختلف کند.
اصغری به بهانه سالروز ترور ناصرالدینشاه، یادداشتی با عنوان «وطنپرستی به سبک پهلوی» نوشته که برای انتشار در اختیار مهر قرار گرفته است. او در اینیادداشت عنصر «وطنپرستی» میان خاندان قاجار و پهلوی را مقایسه کرده است.
مشروح متن اینیادداشت در ادامه میآید؛
«خاک وطن، ناموس ماست و ایرانی جماعت، ناموسپرست است». این گزاره، در ذهن و اندیشه و جان هر ایرانی باغیرتی ریشه دارد و تاریخ نیز این مساله را ثابت کرده است. هنگامی که ملت ایران، هشت سال در برابر تجاوزات صدام با حمایت تمامعیار نظام بینالملل از او ایستادگی کرد اما یک وجب از خاک میهن را به دشمن تسلیم نکرد حاکی از همین مساله است؛ و نیز اینکه هرگاه در مطالعه کتاب تاریخ وطن، با صفحاتی مواجه میشود که گوشهای از سرزمین ایران توسط اجانب جدا شده است آه حسرت و ملامت حکام وقت سر میدهد ریشه در همین مسئله دارد. قرارداد ترکمنچای و گلستان و جدایی بخشهایی از سرزمین ایران در دوره قاجار و نیز جداشدن مناطقی نظیر آرارات و بحرین و بخشهایی از سیستان و مناطقی در حدود مرزی آذربایجان غربی و اروندرود و مناطق جنوب اترک و … در دوره پهلوی داغی است که حرارت آن هیچوقت در سینه ملت ایران کاهش نمییابد. اما نکتهای که لازم است در اینجا بدان توجه شود این است که جدایی این مناطق از ایران، در شرایط یکسانی صورت نگرفته است و همین مسئله موجب میشود تا داغ برخی از آنها به صورت مضاعف احساس شود.
درست است که هم در دوره قاجار و هم دوره پهلوی، علیرغم اینکه هر دو سلسله ادعای وطنپرستی داشتند، قسمتهایی از خاک ایران از این کشور جدا شد اما با مطالعه تاریخ و بررسی شرایط دوران به این نتیجه میرسیم که وضعیت در دوره پهلوی بسیار اسفناکتر بوده است. در دوره قاجار طی قراردادهای ترکمنچای و گلستان بخشهایی از ایران جدا شد اما باید توجه داشت که این جدایی یک شبه اتفاق نیفتاد بلکه در نتیجه پیروزی روسیه در جنگ با نیروی نظامی ایران بود که بیش از ۱۲ سال این نبرد به طول انجامید و در طول این مدت، گاهی اوقات سپاه ایران به پیروزیهایی دست مییافت که به عنوان نمونه میتوان به مناطق لنکران و طالش اشاره کرد که سپاه ایران با فرماندهی عباس میرزا در نبرد دوم ایران و روسیه موفق شد آنها را آزاد کند و در عرض سه هفته اغلب نقاطی که طبق عهدنامه گلستان از ایران جدا شده و تسلیم روسها شده بود پس گرفته شوند و یا اینکه عباسمیرزا بارها موفق شد سپاه روس را مجبور به عقبنشینی از مناطق مختلف کند.
این مساله که جدایی مناطقی از ایران در دوره قاجار بعد از یک سلسله مقاومتهایی رخ داد که البته ناکام بودند نکته مهمی است که در هیچکدام از مناطق جدا شده از ایران در دوره پهلوی مشاهده نمیشود. آرارات بعد از کدام نبرد از ایران جدا شد؟ اروند چطور واگذار شد؟ جدایی مناطق جنوب اترک در نتیجه شکست در چه بود؟ چرا مناطقی از سیستان از کشور جدا شد و اساساً چه تلاشی صورت گرفت تا این جداییها رخ ندهد؟ نیروهای نظامی ایران برای جدانشدن این مناطق چه نقشی ایفا کردند؟ داستان جدایی بحرین از ایران هم که لکه ننگ ابدی برای این سلسله شد. به راستی، با بررسی این موارد، علیرغم تمام انتقادات به کارنامه سیاه هر دو سلسله پادشاهی، کدامیک را میتوان وطنپرستتر دانست؟ کدام سلسله تلاش بیشتری کرد تا تمامیت ارضی ایران را حفظ کند؟ ادعای کدام سلسله گوش فلک را کر کرده است که دارای ارتشی نوین و مجهز بود؟ عملکرد این ارتش در دفاع از تمامیت ارضی کشور چه بود؟ اساساً کدام سلسله دغدغه حفظ و حراست از ناموس وطن تا حد ممکن را داشت؟
در جنگ سوم هرات، وقتی نیروی نظامی ناصرالدین شاه قاجار هرات را پس گرفت توطئههایی رخ داد و انگلستان لشکرکشی محدودی کرد که در نتیجه آن ناصرالدینشاه مجبور شد دستور عقبنشینی به سردار خود بدهد و از این منطقه چشمپوشی کند؛ اما رضاخان برای واگذاری مناطق مختلف ایران به اجانب و خدشهدار کردن تمامیت ارضی کشور و دست درازی به ناموس وطن، چه اجباری داشت؟ چه مقاومتی از خود نشان داد که بتوان رضاخان را وطنپرستی نامید که حافظ تمامیت ارضی ایران بود؟
خاطرهای که باقر کاظمی، وزیرخارجه رضاخان نقل میکند دل هر ایرانی باغیرتی را خون کرده است؛ نوری سعید (وزیر خارجه عراق) با نهایت خضوع و خشوع و حالت گریه به رضاخان گفت: «اعلیحضرت شایسته است به عراق ترحم فرمایند. ما کشور کوچک و ضعیف و نحیفی هستیم که حتی از ایالات ایران هم کوچکتریم، درصورتی که ایران به این بزرگی و عظمت و ثروت و جمعیت است و هزاران فرسخ در خلیج فارس و بحر عمان و دریای هند مجاورت با دریا دارد و عراق بیچاره بدبخت برای نفس کشیدن و زنده ماندن یک راه باریک به دریای آزاد دارد که شطالعرب باشد که اگر آن را نداشته باشیم، گلوی ما فشرده میشود و خفه خواهیم شد… سپس به حال گریه و زاری گفت: اگر من به این وضع به بغداد برگردم، حیثیت و نفوذم لکهدار میشود و یک نوکر صدیق اعلیحضرت از بین خواهد رفت. شاه که در مقابل این حرفها تحتتأثیر قرار گرفته بود گفت: جلوی آبادان مقداری به ایران بدهید و بقیه شط العرب مثل حالا باشد (برای شما باشد)»!
رضاخان با امضای معاهده سعدآباد تمام تلاشهای ۱۰۰ ساله ایران برای احقاق حقوق خود در اروندرود را از بین برد و ایران را از حقوق طبیعی و تاریخی خود محروم کرد و مالکیت اروندرود را به استثناء قسمت کوچکی (۵ کیلومتر در مقابل بندر آبادان) به عراق داد.
حقیقت این است که علیرغم انتقادات شدیدی که خاندان پهلوی نسبت به قاجار داشتند که همواره امتیازات گوناگونی را به بیگانگان دادند و اساساً نتوانستند از تمامیت ارضی ایران دفاع کنند، اما صفحات تاریخ گویای این مطلب است که خاندان پهلوی در این عرصه، دست قاجار را از پشت بسته است و به مراتب کفه وطنپرستی قاجار نسبت به پهلوی سنگینتر است؛ برای اثبات این مطلب کافیاست نگاهی کوتاه داشته باشیم به امتیازاتی که پهلوی به اجانب داد و سرزمینهایی که مثل آب خوردن از کشور ایران جدا کرد؛ از قرارداد کنسرسیوم گرفته تا واگذاری ۷۰ درصدی آبهای منطقهای و پیمان سعدآباد و عقبنشینی از خط مرزی اروند و جداشدن مناطق مختلفی از شرق و غرب و شمال و جنوب کشور.
انتقاد طرفداران پهلوی از وطنپرست نبودن قاجار، برای آنها تف سربالا است و دودی است که قبل از هرکس، چشم خودشان را کور میکند.
کد خبر 6093297 زینب رازدشت تازکند